روند مشاهده درون از طریق چشم سوم
نور هم از طریق چشم سوم و هم از معبر چشمان معمولی وارد بدن می شود و در امتداد اعصاب بینایی جریان می یابد. فرکانس این نور، از نور قابل دیدن معمولی بیشتر است و قابلیت عبور از پوست بدن را داراست.
این نور از کیاسمای بینایی عبور می کند و غده صنوبری را که درست در پشت آن قرار دارد، دور می زند. سپس به دو شاخه تقسیم میگردد که یکی به لبهای پس سری یا (اکسیپیتال) برای بینایی معمولی و دیگری به تالاموس به قسمت کنترل حرکات چشمی وارد می شود. تکنیکهای خاصی از مدیتیشن و تنفس می تواند موجبات ارتعاش غده صنوبری و تابش نور طلایی را فراهم کند.
این ارتعاش و نور طلایی، حجم نور مربوط به شاخه تالاموس را افزایش می دهد. این نور بسمت انتهای جسم پینه یا (کورپوس کالوسم) قوس می زند و بسمت غده هیپوفیز هدایت می شود که عامل باصره درونی است. با انجام تنفس به شیوه معین به طوریکه عبور هوا قسمت بالای قفای گلو و نرم کام را بخراشد که دقیقا در برابر غده صنوبری قرار دارد می توان غده صنوبری را تحریک کرد. اثر دیگر این نوع تنفس ساکت و متمرکز کردن ذهن است. این عمل همچنین نور طلایی را از پایین قسمت پسین نخاع و نور سرخ را از بخش تحتانی و پیشین نخاع به بالا می آورد.
این دو جریان در ناحیه تالاموس با قوسی یکدیگر را قطع می کنند و این موجب هجوم انرژی بیشتر به مرکز پیشانی و کانون مغز می گردد. احساس درونی که در اثر این عمل بوجود می آید، ورود انرژی – اطلاعات به درون چشم سوم است. با استفاده از این باصره می توان در هر عمقی با دامنه وضوح دلخواه، سلولها یا حتی ویروسها را مشاهده کرد. این قابلیت در عمق پنج سانتیمتری پشت چشم سوم وجود دارد مکان دقیق آن محل تلاقی دو خطی است که یکی مستقیما از روبرو به چشم سوم می رسد و امتداد می یابد ودیگری پاره خطیست که دو شقیقه را به یکدیگر وصل می کند.
یوگا و غده پینه آل:
یوگا اهمیت فراوانی، در تعادل بین آیدا و پنگالا، یا سیستم سمپاتیک و پاراسمپاتیک دارد. این دو سیستم عصبی، به ترتیب ، به نیمکره های چپ و راست مغزی و همچنین به تنفس، مربوط هستند. یوگیها متوجه شدند که با کنترل و تعدیل عملکرد تنفس، سیستم عصبی و به تبع آن، نیمکره های مغزی، تحت کنترل درمیآیند. تنفس در مجرای چپ بینی، فعالیتهایی که به نیمکره راست مغز مربوط است، و نفس کشیدن با مجرای راست بینی، فعالیتهایی که با نیمکره چپ مغزی در ارتباط هستند را، تحت تأثیر قرار میدهد.
یوگیهای زمان قدیم، همچنین به ارتباط قوی بین چشمها و مغز پی برده بودند و باور داشتند که اگر چشمها بیحرکت شوند، امواج مربوط به مغز میتوانند وارد فاز سکون شوند، آنها تراتاکا (Trataka) را توسعه دادند، تکنیکی که به وسیله آن، در حال باز بودن چشمها می توان امواج مغزی را آرام کرد.
غده پینه آل یا صنوبری :
یک غده کوچک به اندازه نخود، بالای سطح فوقانی نخاع، به نام غده پینه آل وجود دارد که در واقع بین دو نیمکره مغزی در بالای مخچه قرار گرفته است. دانش پزشکی مدرن، هنوز هیچگونه عملکرد فیزیولوژیک خاصی را برای این عضو کوچک بدن، شناسایی نکرده است. یوگا، از سوی دیگر بیان میکند که این غده یک رابط و یک شاخک و آنتن برای ارتعاشات فراتر حسی است. هنگامیکه این غده تحریک و بیدار میشود، فرد شروع به هماهنگ شدن با الگوهای ظریف تر و کم استرس تر زندگی، میکند.
غده پینه آل، از طریق تراتاکا تحریک میشود. چشم ها به طور مستقیم، به غده پینه آل، از طریق سیستم سمپاتیک وصل هستند. مرکز سیستم سمپاتیک، هیپوتالاموس میباشد. هیپوتالاموس، همچنین مرکز بیداری، لذت، خواب و درد است. بنابراین چشمها، غده پینه آل، سیستم سمپاتیک، هیپوتالاموس و بیداری یک فرد، ارتباط نزدیکی با هم دارند. تمرکز ذهنی از هر نوعی، میتواند این سیستم را به درجه بالایی از حساسیت برساند. در تراتاکا (Trataka) کل سیستم با تمرکز از طریق چشمها، تحریک و بیدار میشود. در این حالت، غده پینه آل با حساسیت بیشتری تحریک میشود و به طور مستقیم از طریق سیستم سمپاتیک، بیداری بیشتری را در فرد برمیانگیزد و سایر افکار مخرب و استرس زا، حداقل برای یک مدت زمان كوتاه، متوقف میشوند.